پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
16 مهر 1402 - 15:46

رد پای تروریست‌های تکفیری و صهیونیست‌ها در قره باغ

آنچه برای منطقه قره باغ و جنگ آن پیش بینی می‌شد، یکی یکی در حال تحقق است.
کد خبر : 15236

پایگاه رهنما:

آنچه برای منطقه قره باغ و جنگ آن پیش بینی می‌شد، یکی یکی در حال تحقق است. اتفاقاتی که در یک ماه گذشته برای ساکنان منطقه کوهستانی قره باغ رخ داده، شبیه آن چیزی است که در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی – صرف نظر از اغراق در آمار‌های داده شده در باره کشته شده‌های ارامنه به دست دولت عثمانی و البته بدون خونریزی از جنس آن دولت - صورت گرفته است. هرچند مقامات باکو به دروغ، هدف از عملیات نظامی خود را زدودن قره‌باغ از گروه‌های تروریستی اعلام کرده‌اند، اما در پس این اقدام، خواسته یا ناخواسته حضور تروریست‌ها را در این منطقه دنبال می‌کنند.
آذربایجان از ماه دسامبر (آذر ماه سال گذشته) گذرگاه «لاچین» را که تنها راه کمک‌رسانی به قره‌باغ ارمنی‌نشین است، مسدود کرده تا ارمنستان را تحت فشار قرار دهد تا به خواست باکو تن دهد. ارمنی‌های ساکن قره‌باغ چند ماه بود که به لحاظ معیشتی در مضیقه بودند و به رغم درخواست‌های بین‌المللی برای پایان دادن به محاصره این منطقه، باکو از مواضع خود عقب‌نشینی نکرده و روز به روز حلقه محاصره علیه قره‌باغ کوهستانی تنگ‌تر شد.
کشور‌های دخیل در پاکسازی قومی ارامنه قره باغ
سؤال اینجاست آیا فقط آذربایجان را باید عامل پاکسازی قومی این منطقه دانست یا مقصران دیگری هم در این پاک‌سازی قومی دخیل هستند. آنچه مشخص است این است که در کنار آذربایجان، دولت ترکیه و رژیم صهیونیستی هم از عوامل مؤثر پروژه پاک‌سازی قومی قره باغ به حساب می‌آیند. دولت ترکیه به جهت سابقه دیرینه اختلاف با ارمنستان و ادعای نسل کشی ارامنه در دولت عثمانی به جهت فشاری که در طول سال‌های متمادی از سوی ارامنه داشته است، همواره در پی تسویه حساب با ارمنستان بوده است به ویژه آنکه با بستن گذرگاه «لاچین» و تلاش برای باز کردن گذرگاه «زنگه‌زور» در کنار فشار سیاسی به ارمنستان، از امتیازات اقتصادی زیادی برخوردار می‌شود. در کنار ترکیه در این پروژه، با رژیمی مواجه هستیم که با انگیزه‌های متفاوت، محرک اصلی تنش در منطقه است. رژیم صهیونیستی دو پروژه را همزمان در این منطقه دنبال می‌کند. از یک سو به دنبال تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه است تا از رهگذر این اقدام، فشار به ایران افزایش یابد و از گسترش نفوذ و منافع جمهوری اسلامی در منطقه جلوگیری شود و از سوی دیگر، همان گونه که در جنگ‌های صلیبی یک پای آن جنگ‌ها یهودیان افراطی بودند که با ایجاد جنگ بین مسلمانان و مسیحیان، پروژه یهودی‌سازی در جهان را برای خود دنبال می‌کردند، امروز هم با توجه به اختلافات و شکاف داخلی و مقاومت جوانان فلسطینی که در سرزمین‌های اشغالی آن‌ها را گرفتار کرده است، تلاش دارند با راه اندازی جنگ و درگیری بین مسلمانان با ارامنه حتی به قیمت پاک‌سازی منطقه قره باغ از ارامنه، پروژه کثیف خود را دنبال کنند و متأسفانه در این قضیه دولت ترکیه و آذربایجان برای رسیدن به برخی منافع بدون توجه به اولویت‌های اساسی و منافع جهان اسلام، نقش پیاده نظام را برای صهیونیست‌ها بازی می‌کنند.
به این جمله رئیس سابق سرویس ویژه «ناتیو» اسرائیل و کارشناس علوم سیاسی که در مصاحبه‌ای گفته: «الان چند نفر ارمنی در باکو زندگی می‌کنند؟ هیچ کس. در «آرتساخ» یعنی دهمین استان ارمنستان و غنی‌ترین منطقه از لحاظ بنا‌های تاریخی و مذهبی هم همین اتفاق خواهد افتاد. ارمنی‌ها در آینده نمی‌خواهند در آنجا زندگی کنند و برای اولین بار پس از هزاران سال، هیچ ارمنی‌ای در آرتساخ زندگی نخواهد کرد». توجه کنید! این جمله یعنی صهیونیست‌ها پازل‌های خود را از خیلی وقت پیش در این منطقه چیده‌اند و دولت «علی اف» و «اردوغان» فقط پیاده کننده‌های آن هستند.
همانگونه که پیش بینی می‌شد شنبه هفته گذشته دفتر نخست‌وزیری ارمنستان از ورود ۱۰۰ هزار و ۴۱۷ ارمنی منطقه قره‌باغ کوهستانی به خاک ارمنستان خبر داد، تا جمعیت ارامنه قره‌باغ در کمتر از ۱۰ روز بعد از شروع کوچ از قره‌باغ به حدود صفر برسد. هرچند وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در بیانیه‌ای آمیخته به تعارفات قومی- نژادی از ارامنه خواست که قره‌باغ کوهستانی را ترک نکنند، ولی پیشتر با اعلام اینکه آماده ایجاد «یک گذرگاه امن برای ارمنی‌هایی است که درصدد ترک قره‌باغ هستند»، عملاً راه را برای پاکسازی نژادی منطقه باز کرد.
در حالی که بر اساس آمارها، جمعیت ارمنی‌های ساکن قره‌باغ پیش از کنترل یافتن جمهوری آذربایجان بر این منطقه، حدود ۱۲۰هزار نفر بوده، معنی دیگر ورود بیش از ۱۰۰هزار آواره ارمنی قره‌باغ به ارمنستان، این است که «تقریباً هیچ ارمنی در قره‌باغ نمانده است.» آرتاک بیگلریان، وزیر داخلی پیشین قره‌باغ در کانال تلگرامی خود نوشته است: «طبق اطلاعات غیررسمی من، آخرین گروه از مردم آرتساخ (ناگورنو- قره‌باغ) در حال حاضر در راه ارمنستان هستند. در آرتساخ، حداکثر چندصد نفر باقی مانده‌اند که اکثر آن‌ها مقامات، کارکنان خدمات اورژانس، داوطلبان و برخی افراد با نیاز‌های ویژه هستند. آن‌ها نیز در حال آماده شدن برای رفتن هستند.»


 چه کسانی قرار است جایگزین ارمنی‌های قره باغ شوند؟
برای ساکنانی که قرار است جایگزین ۱۲۰ هزار ارمنی کوچ کننده منطقه قره باغ شوند، سه احتمال وجود دارد:
الف) سکونت شهروندان جمهوری آذربایجان: همزمان با خروج ارامنه از قره‌باغ، دولت آذربایجان روند جایگزینی نژادی در قره‌باغ کوهستانی را مطرح کرده است. «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور آذربایجان چند روز پیش گفته بود تعداد ساکنان آذربایجانی که به خانه‌های خود در قره‌باغ بازمی‌گردند تا پایان سال ۲۰۲۳ یعنی حدود ۳ ماه دیگر به ۵ هزار و ۵۰۰ نفر خواهد رسید. وی گفت: «تا امروز ۲ هزار و ۳۰۰ نفر که مجبور به جابه‌جایی شده بودند، بازگشته‌اند.» این عدد سکونت در مقابل خروج ۱۲۰ هزار ارمنی که این منطقه را ترک کرده اند بسیار ناچیز است و نشان از آن دارد که شهروندان آذربایجانی علاقه‌ای به بازگشت به منطقه‌ای ندارند که در سال ۱۹۹۳ با فشار ارمنستان خانه و کاشانه خود را ترک کرده بودند. این شهروندان حتما از خودشان این سوال را می‌کنند چرا باید آرامش فعلی خود را یکبار دیگر به خطر بیندازند که ممکن است با جنگی دیگر در آینده آواره شوند! اما دو احتمال دیگر در کنار اندک شهروندان آذربایجانی که در این منطقه ساکن خواهند شد، وجود دارد.
ب) رژیم صهیونیستی: این روز‌ها رژیم صهیونیستی یک پای ماجرای درگیری‌های جمهوری آذربایجان با ارمنستان است. این رژیم با یک مشکل اساسی در سرزمین‌های اشغالی مواجه است. این رژیم با مشکل شهروندان آفریقایی تبار ساکن در سرزمین‌های اشغالی مواجه است که تحمل آن‌ها اکنون برای مقامات صهیونیستی غیر قابل تحمل شده است و بدنبال راه حلی برای کنترل آن‌ها است؛ بنابراین، چه بسا با تخلیه قره باغ از سکنه در آینده تلاش کند بخشی از این افراد را با توافق با دولت علی اف در این منطقه سکونت دهد. طبیعی است که با این اقدام، از حجم اعتراضات داخلی به این رژیم کاسته خواهد شد. از سوی دیگر با نفوذ و اسکان شهروندان خود در نزدیکی مرز‌های جمهوری اسلامی به گمان باطل خود تهدید خود علیه جمهوری اسلامی ایران را معتبر کند.
ج) اسکان تروریست‌ها:، اما مهمتر از این موارد، علائمی است که برای سکونت تروریست‌ها و تکفیری‌ها در این منطقه وجود دارد. آمریکایی ها، رژیم صهیونیستی، برخی دولت‌های مرتجع عرب منطقه که از سال ۲۰۱۱ همواره پشتیبانی مالی و لجستیکی تروریست‌ها را برعهده داشتند و حتی دولت‌های اروپایی که نگران بازگشت شهروندان تروریست خود از سوریه به کشورشان هستند، در یک سناریوی از پیش طراحی شده، بدنبال آن هستند پس از تخلیه قره باغ، تروریست‌ها و تکفیری‌های ساکن در اردوگاه «الهول» در شمال شرق سوریه که تحت کنترل ائتلاف آمریکا و کرد‌های متحد آمریکاست و عدد آن‌ها با خانواده هایشان اکنون به ۲۰ هزار نفر می‌رسد را در این منطقه سکونت دهند. اتفاقی این روز‌ها در این اردوگاه افتاده که نشان از تحقق سناریوی انتقال تروریست‌های این اردوگاه به منطقه قره باغ را قریب به ذهن کرده است و آن ناپدید شدن ۵۰۰ داعشی از اردوگاه «الهول» است. این سناریو در صورت اجرا وضعیت منطقه را به روز‌های سال‌های پس از سال ۲۰۱۱ برمی گرداند. روز‌هایی که هم تهدیدی بر جمهوری اسلامی خواهد بود و هم کشور‌هایی که بی محابا زمین بازی در این منطقه برای تروریست‌ها هموار می‌کنند. حتی جمهوری آذربایجان و «علی اف» که صرفا به خاطر خوشحالی کودکانه کوچ ارامنه از قره باغ، خود را پیروز بلامنازع فرض می‌کند، نباید نسبت به سناریویی که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه و تحولات آینده آن با حضور تروریست‌ها چیده اند، بی توجه باشند.

ارسال نظرات